غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

غزل زندگی

بازی غزل

سلام عزیزم سلام عشقم وقتی میام اداره دلم خیلی واست تنگ میشه، فدات شم دنبال ی فرصت میگردم که واست بنویسم، دلم واسه اینکه بشینم و ساعتها کارها و رفتارتو بنویسم تنگ شده عزیز مامان وقتی ازت دورم دائم در حال عذاب وجدانم خیلی اذیت میشم خیلی!!!! که بیشتر و قتا گریم میگیره از اینکه واست وقت کم میذارم از اینکه نمیرسم تموم خاطراتت رو بنویسم... خوشگلم، نفسم! قبلا واست نوشتم که تو خیلی دوس داری من دوستت بشم و با هم بازی کنیم مثلا با هم الکی بریم خرید و تو مرتب تعارف کنی یا موقع غذا زنگ میزنی ومیگی مامان به بابا بگو ای بابا این کیه سر نهار اومد خونمون! بعد بلافاصله بگو خداکنه غزل خانوم باشه بعد درو باز کنین و کلی خوشحال میشیم که غزل خانوم ...
3 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد